شروع هفته بیستم ...
سلام همه زندگی مامانی و بابایی ...
امروز 7 مرداد 1394 هست و پسر خوشگلمون وارد 20 هفته شد
فرشته نازم ماشالله هزار ماشالله بزرگ شدی و دل مامانی رو قلمبه کردی و حسابی چاق شدم ولی اشکالی نداره فدای سرت پسملی نازم، خدا رو صد هزار مرتبه شکر که تو رو بهمون بخشید تو با ارزش ترین هدیه خدای مهربونی مامانی، روزها با مختصر تکون خوردنت دل مامانی رو میبری و تا میتونم قربون صدقه ت میرم الان فکر کنم که دیگه کامل میتونی بشنوی بابایی هم همیشه باهات حرف میزنه و بوست میکنه. بابایی خیلی دوستت داره ...
پسملی مامان , شنبه 17 مرداد نوبت سونوگرافی دارم دوباره صدای قلب نازت رو میشنویم و من و باباجونی کلی از دیدنت لذت میبریم از جنب و جوشهایی ک داری از دیدن دست و پا و اندام زیبات که در حال رشده ... یه حس وصف نشدنیه مامان طلا ...
روزها خیلی سریع دارن میگذرن سعی میکنم تا جایی که میتونم از این روزها لذت ببرم چون تکرار نشدنی هستن.
پسملی مامان با بابایی داریم دنبال اسم خوب میگردیم یه چند تایی انتخاب کردیم ولی هنوز قطعی نشده ایشالا بتونیم یه اسم خیلی خیلی خوب برات انتخاب کنیم.
عزیزم خدای مهربون همیشه حافظ و نگهدارت باشه ایشالله که صحیح و سالم بیای بغلم
الـهـــی شــکــرت